شکمو
خوب خدا رو شکر نی نی از اون بچه هایی هستش که نمی خواد مامانشو اذیت کنه !
تهوع های صبحگاهی اصلا خودشو تا حالا نشون نداده و فقط یکمی صبح ها ضعف می کنم که اونم با یه بیسکویت حله !
در طول روز هم شکر خدا حال بدی ندارم. فقط وقتی معده ام خالی می شه ، ضعف می کنم و دست و پام شروع می کنه به لرزیدن که اون موقع است که هرچی دم دستم بیاد می خورم !!
البته اشتهام خیلی کم شده و میلم به غذا نمی ره ولی یذره با حله و حوله سر می کنم تا سر میل بیام و برسم به وعده ی اصلی ..
تازگی هام کندر گرفتم که دو تا دونشو بندازم تو دهنم برای باهوش شدن نی نی ولی هنوز وقت نکردم. افتادم به میوه خوردن اون هم در حد وسیع..
خلاصه شکمویی شدم که تماشایی !!
اینم نی نی در هفته ی هشتم !
قربون شکموییت برم من[بغل]نوش جونت هر چی خواستی بخور عزیزم[قلب][بغل]
تو هم شدی مثل سحر و لیلا که میان تو وبلاگ ارشیا تبلیغ مجانی مجانی میکنن ؟؟؟[متفکر]باید پول بدیااا خانم خانماا[نیشخند][خنده]
خثوصی
من هم کندر می خوردم و پریا خیییییییییییییلی باهوشه[دست] مراقب نی نی مون باش[بغل][ماچ]
[بغل][بغل][بغل]برای مامان و نینی[قلب][ماچ][ماچ][ماچ]
نی نی خوبه چه خبر ازش؟
[ماچ][بغل]
میگم بیچاره آقای پدر که باید به تنهایی سحری بخوره [ناراحت]
نرگس جان این روزها خیلی شیرینه من همیشه دوست داشتم حامله باشم تا بچه دار البته بچه هم شیرینی خودش را داره ولی من حاملگی را بیشتر دوست داشتم ، آدم یک احساسی داره که نگو این روزهای پر خوری، ویارهای حاملگی ، اینکه همه هواتو دارن ، هر غذایی که بخوای برات میارن و از همه قشنگتر روزهای آخر بارداری و شکل و شمایل یک خانم حامله من عاشق تمام خانمهای حامله ام ، مثل فرشته ها هستند مهربون و خوشگل (حتی اونهایی که صورتشون لک میاره باز هم خوشگلن) به خدا می سپارمت
سلام مامانی خیلی خوشحالم تو نینیمون حالتون خوبه! بدو بیا برزوم! راستی مامانی هله هوله با ه دوچشم!!!